امروز صبح وقتی از بیدار شدم.بعدخوردن صبحانه رفتم مدرسه واردکلاس که شدم دیدم هیچ کس نیست بجزیکی ازدوستام....بامامانم رفتیم دفترمدرسه مامانم پرسیدبچه های دیگه نمیان.دفتردارگفت:هرکی که دوست داره میادچون امتحانا تموم شده.مامانمم بهم گفت که وسایلامو جمع کنم وبریم خونه....یهویی دلم گرفت مامان گفت:بروبامربیتون خداحافظی وتشکرکن منم رفتم پیش مربیم بغلش کردم وبوسیدمش وازشون تشکرکردم.مامانمم بامربیم روبوسی کردوخیلی خیلی خیلی تشکرکرد.بیشترازاین دلم گرفت بخاطراینکه هیچ کدوم از دوستام نبودن تاباهاشون خداحافظی کنم....مامان گفت:اشکالی نداره موقع گرفتن کارنامه همه دوستاتومیبینی عزیزم..... منو مامان به طرف خونه ...